بخود قول داده ام اولین برف زمستانی که بارید برایت چای درست کنم
باعشق
دوفنجان بلوری کنارهم منتظراولین برف زمستانی هستند
شاید بجای قند لبانت را ببوسم
می خواهم لذت گرم شدن را درکنارتو تجربه کنم
اولین برف زمستانی که ببارد من یخ خواهم زد
نه توهستی نه چای عشق
بیچاره فنجانهای بلوری آنها نیز گرم شدن را تجربه نخواهند کرد