فال حافظ


  • انجمن
  • فتح

    فال حافظ

    
  • انجمن
  • سفارش تبلیغ
    صبا ویژن

    یادداشت ثابت - شنبه 92/10/15

    وقت آن شد



    وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم



    بند را برگسلیم از همه بیگانه شویم



    جان سپاریم دگر ننگ چنین جان نکشیم



    خانه سوزیم و چو آتش سوی میخانه شویم



    سخن راست تو از مردم دیوانه شنو



    تا نمیریم مپندار که مردانه شویم



          

    یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/10/13

    یاران...



    یاران ز چه رو رشته الفت بگسستند



    عهدی که روا بود دگر باره نبستند



    آن مردمکان از سر اندیشه ندیدند



    کاین بی خردان حرمت انسان بشکستند



    ما را دگر از طعنه دشمن گله‌ای نیست



    کان عهد که بستیم رفیقان بشکستند



    افسوس همه سلسله‌داران بغـنودند



    وآن یکه سواران همه از پا بنشستند



    ای قافله سالار کجایی که ببینی



    دزدان همگی همره این قافله هستند



    دردا در گنجینه به ماران بگشودند



    اندوه که بر دوست در خانه ببستند



    دردا در گنجینه به ماران بگشودند




    افسوس که کاشانه به دشمن بسپردند



    آن قوم که بیگانه و بیگانه پرستند




    افسوس همه سلسله‌داران بغـنودند



    وآن یکه سواران همه از پا بنشستند



    ای قافله سالار کجایی که ببینی



    دزدان همگی همره این قافله هستند



    دردا در گنجینه به ماران بگشودند



    اندوه که بر دوست در خانه ببستند



    دردا در گنجینه به ماران بگشودند



    اندوه که بر دوست در خانه ببستند


          

    یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/10/13

    هم غصه



    بیا لب وا کنیم هم‌غصه من



    بیا بیدار کنیم خوابیده‌ها رو



    بیا آشتی بدیم با قصه‌هامون



    تموم دست‌های از هم جدا رو



    بیا گلخونه کن ویرونه‌ها رو



    که قمری جای زاغها رو بگیره



    نمی‌خوام گلدون مادربزرگم



    رو طاقچه از بوی غربت بمیره



    قفل‌های خونی صندوقچه ما



    هزارون ساله که گم‌کرده کلیده



    بیا با قلبهامون رستم بسازیم



    که اون که دشمن دیو سپیده



    بیا قفل و کلید رو مهربون کن



    که سخته سوت و کورِ خونه‌هامون



    بیا با دستهای هم پل ببندیم



    که رد شه قاصد از رودخونه‌هامون



    قفل‌های خونی صندوقچه ما



    هزارون ساله که گم‌کرده کلیده



    بیا با قلبامون رستم بسازیم



    که اونکه دشمن دیو سپیده



    بیا گلخونه کن ویرونه‌ها رو



    که قمری جای زاغها رو بگیره



    نمی‌خوام گلدون مادربزرگم



    رو طاقچه از بوی غربت بمیره





          

    یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/10/13

    زهره



    رخت خواب مرا مستانه بنداز



    پیچ پیچ ره میخانه بنداز



    عزیزم سوزن دست تو بودم



    میون پنجه و شصت تو بودم



    نازنینم مه جبینم



    بخوابم بلکه در خوابت ببینم



    یاد از آن روزی که بودی زهره یار من



    دور از چشم رقیبان در کنار من



    خالی و خالیست جایت ای نگار من



    در شام تار من



    آخر کجایی زهره



    یاد داری زهره آن روزی که در صحرا



    دست اندر دست هم گردش‌کنان تنها



    راه میرفتیم در بین شقایق‌ها



    بود عالم ما را لطف و صفایی زهره



    چون یقین کردی که در عشقت گرفتارم



    سخت گشتی از من و کردی چنین کارم



    خود نکردی فکر آخر نازنین یارم



    من همچو تو دارم آخر خدایی زهــــــــــره



    بود هنگام غروب آن روز افق زیبا



    ایستادیم از برای دیدنش آنجا



    تکیه تو بر سینه‌ام دادی سر خود را



    گفتی و گفتم‌ها بس رازهایی زهــــــــره

     



          

    یادداشت ثابت - یکشنبه 92/10/9

    20.



          
    <      1   2   3   4   5   >>   >




     

    کد انفجار حباب قلبی

    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن

    کد ماوس

    
  • انجمن
  • کد ماوس

    
  • کدقطرات شبنم

    منبع کدهای زیباسازی

    ابزار و قالب وبلاگبیست تولزکد قطرات شبنم-Http//wWw.20ToolS.ir/

    منبع کدهای زیباسازی

    ابزار و قالب وبلاگبیست تولزکد قطرات شبنم-Http//wWw.20ToolS.ir/
    html>